سوسه آمدن
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /سوسه/آمدن/
فعل
[ویرایش]سوسه آمدن
- زیر آب کسی را زدن، زمينه کار کسی را خراب کردن، فريب دادن ، فريبکاری کردن ، حيلهگری ، منافقانه برخورد کردن ، با دست پس زدن و با پا پيش کشيدن.
- اصل این اصطلاح از کلمه سوسه میآید که در فرهنگ فارسی به معنی آفت یا شپش و کرم گندم و یا هر نوع آفت است. گویا در زمان قدیم وقتی تاجران گندم با هم معامله میکردند، این نکته که بار گندم «بیسوسه» باشد یکی از شرایط معامله بوده است. اصطلاح معامله بیسوسه به تدریج در معنای معامله بیغل و غش در سایر بخشهای تجارت رایج می شود. در نهایت «سوسه آمدن» به معنای پیش گفته از همین اصطلاح ساخته و با کمی تحول در معنا متداول میشود.