سیم
ظاهر
(تغییرمسیر از سيم)
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- نقره.
- پول، وجه.
- فلزی قیمتی که در معادن به طور خالص یا به صورت ترکیب با فلزات دیگر (انتیمون، سرب)
- یافت میشود و چون آن را با مس ترکیب کنند محکم تر میگردد و در صنعت کاربرد زیاد دارد.
- مفتول، رشتة باریک فلزی.
- یک یا مجموعة چند رشتة فلزی باریک و بلند با رسانایی زیاد جهت کاربردهای گوناگون (برق، تلفن و غیره)
- تار یا زه ابزارهای موسیقی زهی. ؛ ~کارت قطعة کوچک شامل مدارهای مختلف که در داخل تلفن همراه (موبایل)
- قرار میدهند و به وسیلة آن تماس برقرار میشود که درواقع کارت مشخصة مشترک است و خرید و فروش سیم کارت از طریق این قطعه صورت میگیرد. ؛ ~بکسل طناب سیمی ای که معمولاً یک سر آن را به خودرو معیوب و سر دیگر آن را به خودرو سالم میبندند تا آن را به دنبال خود بکشد. ؛ ~باطری دو سیم با دو گیره در انتهای آنها که با وصل کردن به قطبهای مثبت و منفی باطری دو اتومبیل هنگامی که یکی از آنها ضعیف یا عیب داشته باشد به کار میرود و به کمک آن اتومبیل دیگر را روشن میکند. ؛ ~خاردار دو رشته سیم تابیده با گرههای چند شاخة تیز که معمولاً به عنوان مانع عبور به دور زمین یا روی دیوار میکشند. ؛ ~ظرف شویی نوارهای خیلی باریک فلزی که حالت تابیده دارد و برای شستن دیگ و قابلمه و مانند آن به کار میرود.
- تارهای سازهای زهی. ؛به ~آخر زدن (کن.)
تن به خطر دادن و آخرین چاره را آزمودن. ؛ ~های کسی قاطی شدن (کن.)
- عقل خود را از دست دادن، خل شدن.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- چوبهایی که برزگران بر دو طرف چوبی که بر گردن گاو زراعی گذارند، بندند؛ یوغ.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- چرک، خونابه.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
اسم
[ویرایش]- سیم
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها
- انگلیسی
- wire
- string
- silver
- line
- cord
- chord
- argent
- wirewrap
- wireless
- wiredrawn
- winding
- tailpiece
- stringed
- silvery
- shunt winding
- sense wire
- patch cord
- open wire
- linesman
- jumper wire
- fuse
- cordless
- conduit
- cable
- barbed wire
- baleen
- wirework
- wired
- strander
- sense winding
- secondary winding
- radiotelephone
- radiotelegraphic
- radiotelegraph
- patchboard
- lutestring
- lustring
- lineman
- jumper
- hard wired
- drive winding
- coil
- bobbin core
- wiring
- wiredraw
- wired or
- wire gauze
- trunk
- interoffice trunk
- flex
- cable way
- bullion
- wirephoto
- wired in
- unifilar
- shunt wound
- short circuit
- plating
- pipe cleaner
- intertoll trunk
- barbate
- raceway
- viola d'amore
- quad
- gauge
- wire gauge
- solenoid
- quadrangle
- twang
- crosshead
- closed circuit
- ack
- ferryboat
- filigree