پرش به محتوا

شرب

از ویکی‌واژه

(شُ)

فارسی

[ویرایش]

شُر = شار = سار = سُر در افشار / افسار / شارش / سُرسُر / شُرشُر همگی نشان میدهد این واژه با شعر آریایی بچم سروده یا سراییدن ( سَر آییدن ) بچم جاری یا همان ساری یا شاری یا شاریده شده است و در خروس ( خ + روس یا روش ) در روستن یا رُستن در رشت ( شهر رشت ) در روستر لاتین ( خروس اریاییی) در رشد و .... همگی نشان روندگی و جاری و ساری شدن را میبینیم و از این سر واژه امروزه واژه های بسیاری ریش(مشتق) شده است.

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

مصدر متعدی

[ویرایش]
  1. آشامیدن.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(شَ)

اسم

[ویرایش]
  1. پارچه‌ای از کتان بسیار نازک و گرانبها که در قدیم از آن پیراهن و دستار می‌کردند و کشور مصر به ساختن آن مشهور بود.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

[ویرایش]
انگلیسی
potation