ششدانگ
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /شِش/دانگ/
اسم مرکب
[ویرایش]ششدانگ
- تمام یک قطعه زمین یا خانه و هر نوع مِلک دیگر. تمام چیزی.
- و از جمله خواجه نظامالملک دوهزار و پانصد قریه ششدانگ دارد. «خداوند الموت»
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین