پرش به محتوا

شلال

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /شلال/

اسم

[ویرایش]

شلال

  1. گروه پراکنده، قوم متفرق.
  2. نوعی دوختن و آن چنان است که دو طرف پارچه را برهم نهند و کوک‌های خرد و ریز بر وی زنند بطوری که دو روی آن مشابه باشد، برخلاف بخیه که دو روی آن با یکدیگر مشابهت ندارد.
  3. بخیه درشت.

قید

[ویرایش]
  1. گروهی که شتران را برانند.

زبان دیگر

[ویرایش]

شِلال

  1. صاف. آویزان.

مثال

[ویرایش]
  1. مینش شلالن. (مویش صاف است)

زبان دیگر

[ویرایش]
  • بهاری

شُلال

  1. به ردیف، در صف یا قطار شدن کسانی یا چیزهایی مانند منجق‌های تسبیح.
    شُلالِه نَن دوزولود دَع.
    به ردیف صف کشیدند.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین