شنبه
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- اوستایی و پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /شَنبِه/
اسم
[ویرایش]شنبه
- (گاهشماری): روز اول هفته، پس از جمعه و پیش از یکشنبه.
- روز اول هفته مسلمانان و یهودیان.
- ریشهشناسی واژهی «شنبه» در زبانهای اوستایی، پهلوی، سانسکریت و فارسی، پیوندهای فرهنگی و زبانی میان تمدنهای ایرانی و هندواروپایی را نمایان میسازد. در ادامه، به تفصیل به این تطور واژه میپردازیم: --- ریشهشناسی واژهی «شنبه» در زبانهای اوستایی، پهلوی، سانسکریت و فارسی ۱. اوستایی در زبان اوستایی، واژهی xšaθra (خشتره) به معنای «فرمان»، «سلطه» یا «قدرت» است. این واژه در متون دینی اوستا بهعنوان نماد قدرت الهی و زمینی دیده میشود. در زمینهی نامگذاری روزها، به معنای «روز فرمان» یا «روز سلطه» بوده است. تغییرات آوایی در مسیر تحول این واژه به فارسی میانه و فارسی کنونی قابل ردیابی است. منبع: Humbach, H. (1991). The Gathas of Zarathustra and the Other Old Avestan Texts. Hamburg: Verlag der wissenschaftlichen Akademie. ۲. پهلوی در زبان پهلوی، واژهی xšabdag (خشبدک) به معنای «روز فرمان» یا «روز تعیینشده» دارد. این واژه در متون زرتشتی و اسناد تاریخی مرتبط با تقویم و تقسیمبندی روزها کاربرد داشته است و نشاندهندهی تأثیر اوستایی بر زبان پهلوی است. منبع: Boyce, M. (1975). Zoroastrians: Their Religious Beliefs and Practices. London: Routledge & Kegan Paul. ۳. سانسکریت در زبان سانسکریت، واژهی śanivāra (शनिवार) برای شنبه استفاده میشود. این واژه از دو بخش تشکیل شده است: śani به معنای «زحل» و vāra به معنای «روز». بنابراین، śanivāra به معنای «روز زحل» است. نامگذاری روزها بر اساس سیارات در گاهشماری هندی تأثیرگذار بوده و بعدها بر نامگذاری روزهای هفته در فرهنگهای ایرانی نیز اثر گذاشته است. منبع: Monier-Williams, M. (1899). A Sanskrit-English Dictionary. Oxford: Clarendon Press. ۴. فارسی در زبان فارسی، واژهی «شنبه» برای «روز شنبه» به کار میرود. این واژه مسیر اوستایی → پهلوی → فارسی میانه → فارسی کنونی را طی کرده است و همزمان با تأثیر گاهشماری هندی و نامهای سیارات تثبیت شده است. منبع: Windfuhr, G. (2009). Persian Grammar: History and State of Its Study. Wiesbaden: Harrassowitz Verlag. --- منابع علمی و کتابی معتبر ۱. Humbach, H. (1991). The Gathas of Zarathustra and the Other Old Avestan Texts. Hamburg: Verlag der wissenschaftlichen Akademie. ۲. Boyce, M. (1975). Zoroastrians: Their Religious Beliefs and Practices. London: Routledge & Kegan Paul. ۳. Monier-Williams, M. (1899). A Sanskrit-English Dictionary. Oxford: Clarendon Press. ۴. Windfuhr, G. (2009). Persian Grammar: History and State of Its Study. Wiesbaden: Harrassowitz Verlag. ۵. Asatryan, G. S. (2018). Etymological Dictionary of Persian. Leiden: Brill Academic Publishers. ۶. Sanjana, B. (1904). Avesta, Pahlavi, and Ancient Persian Studies. Bombay: Education Society's Press. ۷. Encyclopaedia Iranica. (2009). Middle Persian Literature: Pahlavi Literature. Retrieved from https://www.iranicaonline.org/articles/middle-persian-literature-1-pahlavi ۸. Britannica. (2025). Pahlavi Language. Retrieved from https://www.britannica.com/topic/Pahlavi-language ---
––––
برگردانها
[ویرایش]| ترجمهها | ||||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن