پرش به محتوا

شوخ

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • گیرش‌شده از بهاری: شُخ

آوایش

[ویرایش]
  • /شوخ/

صفت

[ویرایش]

شوخ

  1. آنکه بخاطر گفتن سخنان شیرین و خنده‌آور، باعث خوشی دیگران می‌شود. بذله‌گو.
  2. (قدیم): گستاخ، بی‌حیا، بی‌پروا.
  3. (قدیم): شوخ و شنگ.
  4. (قدیم): دلاور، بی‌باک.
  5. (قدیم): نشان دهنده بی‌باکی و گستاخی و بیشرمی. دریده چشم.
  6. (قدیم): زیبا، دلفریب. خوشگل. زنده دل، خوشحال.
  7. (قدیم): دلاوری و شجاعت.
  8. دزد.
  9. چرک، ریم.



ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین