شیره
ظاهر
فارسی
[ویرایش]
ریشه لغت
[ویرایش]- گیرششده از بهاری: شیرِه
آوایش
[ویرایش]- /شیرِه/
اسم
[ویرایش]شیره
- (گیاهی): عصاره شیرین، قوام آمده و غلیظ شده میوه بویژه انگور.
- (گیاهی): مایعی شامل آب، نمک، و قند که در آوندهای چوبی و آبکش گیاه جریان دارد.
(گیاهی): موادی که بر اثر زخمی شدن پوست گیاه از آن خارج میشود.
- ماده مخدری که اژ جوشانده سوخته تریاک تهیه کنند.
- ماده مخدری که از جوشاندن و صاف کردن سوختههای تریاک به دست میآورند.
- عصاره، افشره و چکبده هر چیز.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین