صفرکیلومتر

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

صفت[ویرایش]

صفرکیلومتر

  1. [نجوم]کاملا نو و کارنکرده (در مورد وسیله‌های نقلیه ی موتوری)
    پیکان صفرکیلومتر خریداریم.
  2. [مجازی]بی تجربه، تازه‌کار، مبتدی
    یک رییس صفرکیلومتر برایمان فرستادند که از هیچ‌چیز خبر ندارد.