صندلی

فارسی[ویرایش]
گونههای دیگر نوشتاری[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- ایرانی
آوایش[ویرایش]
- /صَندَلی/
اسم[ویرایش]
صندلی
استعاره[ویرایش]
- صندلی الکتریکی: نوعی صندلی فلزی که از آن جریان برق عبور داده و برای اعدام به کار میبرند.
- صندلی چرخدار: نوعی صندلی دارای چرخ برای افراد معمول و بیمارانی که قادر به حرکت نیستند، ویلچر.
- دوست دارد روی صندلی بنشیند و شامش را بخورد.
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
|
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین