ضمانت

(ضَ نَ)

فارسی

ریشه‌شناسی

• عربی

مصدر لازم

1. متعهد شدن. کفالت کسی را کردن.

(اِم

صفت

1. درستی یا صحت چیزی را یا کسی را یا گفته‌ای را متعهد شدن.

منابع

• فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

ایتالیایی

اسم

garanzia

انگلیسی

warranty

• suretyship
• sponsorship
• responsibility
• pledge
• guaranty
• guarantee
• bond
• bail
• assurance
• vouch
• sponsor
• insure
• guarantor
• bondholder
• bonded
• bilable
• answer
• sanction
• pledgor
• pledgeor