عاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فارسی[ویرایش]
گونههای دیگر نوشتاری[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- نیاهندوایرانی
آوایش[ویرایش]
- /عاد/
اسم[ویرایش]
عاد
- قومی تحت همین عنوان، قوم عاد.
زبان دیگر[ویرایش]
- آذری
اسم[ویرایش]
- نام. اسم.
- عادین نَمَدِ؟ عادِ نَه قولِه.
- اسمت چیه؟ اسم نا قوله.
- عادین نَمَدِ؟ عادِ نَه قولِه.
زبان دیگر[ویرایش]
- عربی
عادّ
- (ریاضی): مقسومعلیه. عددی که مصرب در عدد دیگر باشد. شمارنده.
- عادّکردن: گنجیدن یک عدد صحیح در عدد صحیح دیگر بهطور کامل و بدون باقیمانده. شمردن.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن