پرش به محتوا

عکس

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • پهلوی
  • واژه عکس یا اَکس از لغت پهلویک ākasī که در اوستایی ā - kas ( ā=به - بر - سوی - بیش kas=نور ) در پارتی میانه *آگس ‘gs خوانده میشده به مانای جلوه، ظهور و بیناب apparent visible است که امروز اکس aks خوانده میشود و ارب آنرا عکس نوشته و لغت عکاس ( =اکسکار - اکسگر ) را از آن جعل کرده است. دانستنی است لغت اربیشده ی معکوس از این ریشه نیست بلکه از لغت اسک به مانای وارونه ساخته شده و همچنین واژگان اکش akSi अक्षि در سنسکریت و **اَخش axš در اوستایی به مانای چشم هستند. عکاسی= اکس گری عکاس=اکس کار کارگاه عکاسی=اکس خانه پیرسها ( منابع ) : Nyberg Pahlavi Dictionary* **فرهنگ واژگان اوستایی: شادروان احسان بهرامی - فریدون جُنیدی همتای دیگر اکس نیز واژه ی فرتور می باشد!

آوایش

[ویرایش]
  • /عَکْس/

اسم

[ویرایش]

عکس

  1. منسوب به عکاس، تصویری که بوسیله دوربین عکاسی ایجاد شده باشد. تصویر انسان یا هر چیز دیگری که توسط دوربین عکاسی گرفته می‌شود
  2. (پزشکی): رادیوگرافی.

اسم مصدر متعدی

[ویرایش]
  1. در نسخه‌پردازی قدیم، پوشاندن قطعات یا اوراقی از نسخه خطی با طرح‌های کمرنگ گل‌و بوته یا دیگر تصاویر و نقوش.
  2. برگرداندن، وارونه کردن. تابیدن.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن
  • فرهنگ لغت معین