پرش به محتوا

غوره

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /غورِه/

اسم

[ویرایش]

غوره

  1. (گیاهی): حبه‌های نارس و ترشمزه انگور.
    غوره در زبان بهاری، به معنی خشک هست مانند غوره‌چای که به معنی رودخشک است.

استعاره

[ویرایش]
  1. غوره نشده مویز شده کنایه از: شاگردی که دوره ندیده ادای استادی دربیاره.
  2. آب غوره گرفتن کنایه از: گریه کردن (در مقام سرزنش گویند).

برگردان‌ها

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس