فرار
ظاهر
(فِ یا فَ)
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]- اوستایی
مصدر لازم
[ویرایش]- گریختن.
- واژه فرار: این واژه در عربی از ریشه ی فر ( با تشدید ر ) و فرر دانسته شده است. در فرهنگ های العین، لسان العرب، المفردات، مجمع البحرین، قاموس و التحقیق این ریشه آورده شده است و واژه ی مَفَر ( با تشدید ر ) به معنی جای فرار نیز از آن ساخته شده است. آنچه مهم است این که در اوستایی: پره اه para - ah و پره ئی parai به معنی فرار کردن است و پیداست که ریشه ی فر در عربی از همین واژه ی اوستایی ساخته شده است؛ ولی روشن تر از آن، واژه ی اوستایی فراو frāv به معنی فرار است که در پارسی دری farāv و سپس farār شده است.
(اِم
صفت
[ویرایش]- گریز.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(فَ رّ)
ریشهشناسی
[ویرایش]- فارسی
صفت
[ویرایش]- بسیار گریزنده.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
تلفظ
[ویرایش]فرار /فَرار/
مترادفها
[ویرایش]برگردانها
[ویرایش]
|
- ایتالیایی
اسم
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- انگلیسی
- volatile
- transgressor
- subtile
- scape
- loup
- light
- lam
- guy
- getaway
- get away
- flyaway
- evasive
- escapement
- escape
- desertion
- defection
- breakaway
- volatile storage
- volatile memory
- stampede
- skedaddle
- scarper
- roust
- postern
- flee
- escape mechanism
- escapable
- elope
- abscond
- shoo
- scamper
- jailbreak
- fly
- escapism
- centrifugal
- tax evasion
- skirl
- preconcert
- chase
- chace
- throw off
- skulk
- escapade
- photonegative
- fire escape
- shunpike
- red herring