پرش به محتوا

فرّخ

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • شاهنامه

آوایش

[ویرایش]
  • /فَرُّخ/

اسم

[ویرایش]

فرُّخ

  1. خجسته، مبارک. خوشبخت، کامیاب. بزرگوار، ارجمند. خوش، خوب. فرخ.
    مرا نیست، فرّخ مَر آن را که هست/ ببخشای بر مردم تنگدست. «فردوسی»



ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن