فکسنی
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /فَک/سَنی/
صفت
[ویرایش]فکسنی
- (عامیانه): کهنه، فرسوده، درب و داغان.
- احتمالا فکحسنی بوده،، لابد شخصی بنام حسن که فک درب و داغانی داشته، الگو شده است.
زبان دیگر
[ویرایش]- روسی
آوایش
[ویرایش]- /Fkussni/
- بامزه، به کنایه و واژگونه به معنی بیخود و مزخرف به کار برده شدهاست.
منایع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین