قمع
(قِ مَ)
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
مصدر لازم[ویرایش]
- زدن با عمود.
- سرکوب کردن.
- خوار گردانیدن، ذلیل کردن.
(اِم
صفت[ویرایش]
- سرکوبی.
- فرو نشاندگی.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(قَ مْ)
ریشهشناسی[ویرایش]
مصدر متعدی[ویرایش]
- سرکوب کردن، خوار کردن.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
برگردانها[ویرایش]
- انگلیسی
- supplantation