قمع

از ویکی‌واژه

(قِ مَ)

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

مصدر لازم[ویرایش]

  1. زدن با عمود.
  2. سرکوب کردن.
  3. خوار گردانیدن، ذلیل کردن.

(اِم

صفت[ویرایش]

  1. سرکوبی.
  2. فرو نشاندگی.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(قَ مْ)

ریشه‌شناسی[ویرایش]

مصدر متعدی[ویرایش]

  1. سرکوب کردن، خوار کردن.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها[ویرایش]

انگلیسی
supplantation