پرش به محتوا

قورمه

از ویکی‌واژه

(قُ مَ یا مِ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • اوستایی
  • قورمه ) به چمِ ( سرخ شده ) است، ما را به واژه اوستایی ( گَرِمَ ) به چمِ ( داغ، گرم ) و واژه اوستاییِ ( گَر ) به چمِ ( داغ بودن، گرم شدن ) رهنمون می کند و به روشنی دیده می شود که واژگان ( گُر/گُر گرفتن ) با واژه اوستاییِ ( گر ) و واژه ( قورمه ) با واژه اوستاییِ ( گرمَ ) همریشه هستند. چنانکه در رویه هایِ 461 و 465 - 466 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) آمده است:

اسم

[ویرایش]
  1. قرمه:
  2. گوشتی که خشک کنند و ذخیره نمایند، بهارخوش.
  3. گوشت بریان.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین