قوم
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- گیرششده از بهاری: غوم
آوایش
[ویرایش]- /قَوم/
اسم
[ویرایش]قوم
- گروهی از مردم که دارای ویژگیهای تاریخی، نژادی، و زبانی یکسان هستند. مفردِ اقوام.
- (گفتگو): آنها که با شخص نسبت خویشاوندی دارند، خویشان.
- (قدیم): جمعی از مردم، دسته، گروه.
- (قدیم): اطرافیان شخص
- (قدیم): زن، همسر.
- زین پوش.
- نیی که میان آن کاواک نباشد.
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ برزگ سخن/ فرهنگ لغت معین