متر
(مِ)
محتویات
برگردانها[ویرایش]
- فرانسوی
اسم[ویرایش]
- نواری باریک و درجه - بندی شده از فلز، پارچه یا جنس دیگر که برای اندازه گیری طول و عرض اشیاء استفاده میشود.
- واحد طول که تقریباً برابر است با یک چهل میلیونیم نصف النهار زمین. ؛ ~مربع واحد سطح و آن مربعی است به ضلع یک م
اسم[ویرایش]
===آوایش===: مِ
- 1 - نواری باریک و درجهبندی شده از فلز، پارچه يا جنس ديگر كه برای اندازهگیری طول و عرض اشیا استفاده میشود. 2 - واحد طول كه تقریباً برابر است با يك چهل ميليونيم نصفالنهار زمین. ؛ ~مربع واحد سطح و آن مربعی است به ضلع یک متر. ؛ ~مكعب واحد حجم و آن مکعبی است به ضلع یک متر.
- نوعی از اندازه طول که عبارت است از يک چهل ميليون جز از دايره نصفالنهار و مساوی است به پانزده گره و سه ربع گره، یعنی يک ربع گره از گز شاه که اندازه معمولی اين زمان است، کوتاهتر میباشد. (ناظم الاطباء)
. واحد طول در دستگاه متری است که به تخمین برابر با «يک چهل ميليونيم» نصفالنهار زمین است. اين واحد به سال 1889 م در کنفرانس اوزان و مقادير در پاریس اختيار شد. در اکتبر سال 1960 م در کنفرانس ديگر تجديدنظر شد و اندازه آن 73/1650763 برابر طول موج تابش حاصل از تغییر سطح انرژی بين 10p2،5d5 ايزتوب کريپتون rK8636 در خلا انتخاب شد. هر 37/39 اينج، يک متر است. (از فرهنگ اصطلاحات علمي) . واحد اساسی اندازهگیری طول و معادل است با 73/1650763 طول موج تابش حاصل از تغيير ميان سطوح 10p2 ,5d5 اتم کريپتون در خلا. (از لاروس) . متر در ابتدا به صورت يک ده ميليونيم ربع دايره نصفالنهار زمين مار بر پاریس تعريف میشد. به علت ترديدهایی که در اندازهگیری محیط زمین پيدا شد، متر را بعد از آن با فاصله موجود ميان دو خط موازی حک شده بر روی میلهای از آلياژ پلاتین و ایریدیوم مضبوط در دفتر جهانی اوزان و مقادير پاريس تعريف کردند که در درجه حرارت يخ در حال ذوب شدن نگاه داشته شده باشد. از روی اين نمونههای دیگری ساخته و به کشورهای مختلف بردهاند. در 1961 م متر را چنین تعريف کردند: 73/1650763 برابر طول موج نور به رنگ نارنجی مايل به سرخ صادر شده از کريپتون 86. با اين تعريف، اگر متر رسمی گم شود، يافتن و ساختن دوباره آن آسان است.
واژگان مرتبط[ویرایش]
- ترکی
- ؛ ~مکعب واحد حجم و آن مکعبی است به ضلع یک م
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
عربی[ویرایش]
اسم[ویرایش]
===آوایش===: مَ
- سرگین انداختن. (آنندراج)
. سرگین انداختن و ریخ زدن. (منتهي الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) . بریدن. (منتهي الارب) (آنندراج) (تاج المصادر) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
- .
- دراز کشیدن رسن و مانند آن. (منتهي الارب)
(آنندراج) (از اقرب الموارد) . کشیدن. (تاج المصادر) . کشيدن ریسمان و مانند آن را. (ناظم الاطباء)
- متر الحبل و نحوه. (از اقرب الموارد)
(از ناظم الاطباء)
- .
- گاییدن. (منتهي الارب)
(آنندراج) . جماع کردن با زن خود. (ناظم الاطباء)
- متر المراءة; نکحها. (از ذيل اقرب الموارد)
. متر امراته ; جماع کرد با زن خود. (ناظم الاطباء)
- .
- انداختن. (منتهي الارب)
(آنندراج)
- .
صفت[ویرایش]
===آوایش===: مُ تِ رر
- برنده. (از منتهي الارب)
. قطع کننده. (ناظم الاطباء)
- .
- ایتالیایی
اسم[ویرایش]
- انگلیسی
- metre