مجسم

از ویکی‌واژه

(مُ جَ سِّ)

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

(اِمف.)

  1. به صورت جسم درآمده، دارای جسم، دارندة جسمیت، تناور.
  2. مصور.
  3. آشکار شده.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(مُ جَ سَّ)

  1. به صورت جسم درآورنده.
  2. آشکار کننده.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

عربی[ویرایش]

(اِ

برگردان‌ها[ویرایش]

انگلیسی
visualizer