پرش به محتوا

محرز

از ویکی‌واژه

(مُ رَ)

فارسی

[ویرایش]

روشن .آشکار

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

(اِمف.)

  1. گرفته شده، به دست آورده شده.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(مُ رِ)

  1. احراز کننده، گرد آورنده.
  2. پناهگاه دهنده، در حرز کننده.
  3. استوار کننده.

جمع

[ویرایش]
  1. محرزین.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

عربی

[ویرایش]

(اِ