پرش به محتوا

مختلف

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی
  • /مُختَلِف/

آوایش

[ویرایش]

صفت

[ویرایش]

مختلف

  1. گوناگون، متنوع، جورواجور.
    مختلف ممکن است به زبان معیار باستان به صورت مُخ - تلف قابل تجزیه باشد و حاکی از فکر بیهوده و تلف شده است.
  2. (حدیث): ویژگی هر یک از دو حدیث که از نظر ظاهری متضادند و یکی از آنها بر دیگر ترجیح دارد.

ریشه شناسی۲

[ویرایش]
  1. آنچه در آن اختلاف کرده‌اند، مورد اختلاف.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن
  • فرهنگ لغت معین