مر
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فارسی[ویرایش]
ریشه شناسی[ویرایش]
- پهلوی
آوایش[ویرایش]
- [مَر]
اسم[ویرایش]
مر
- پیمانه، اندازه.
- شماره، حساب.
- توجیح آن دشوار است از آغاز شاهنامه در حکایت کیومرث وجود دارد یعنی اینکه اصطلاحی بسیار کهن و گنگ است.
- گرفتند مر یکدگر را کنار ..... ز هر دو برآمد خروشی بزار
- برفت و جهان مر دری ماند ازوی ..... نگر تا کرا نزد او آبروی
- گرفتند مر یکدگر را کنار ..... ز هر دو برآمد خروشی بزار
حرف[ویرایش]
- به معنی برای.
- گاهی زائد است و تنها برای زینت کلام میآید.
ریشهشناسی ۲[ویرایش]
- عربی
مصدر لازم[ویرایش]
- (مُ رّ): گذشتن، گذشتن بر چیزی.
صفت[ویرایش]
- تلخ.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
|