مستأصل

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • عربی

آوایش[ویرایش]

  • /مُستَأصَل/

اسم مفرد[ویرایش]

مستأصل

  1. درمانده، آنکه به سبب فقر، ضعف، و مانند آنها احساس ناتوانی و درماندگی می‌کند.
  2. از بیخ برکنده شده، بیچاره، گرفتار.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن