مسخ
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]عربی
آوایش
[ویرایش]- /مَسْخ/
مصدر متعدی
[ویرایش]مسخ
- وضع یا فرایند تبدیل موجودی به موجودی پستتر و زشت.
- دگرگون سازی. دگرگونکردن صورت و برگرداندن آن بصورت زشتتر، و کسی که تغییر شکل یافته و بصورتی زشت در آمدهباشد.
- برگرداندن صورتی بصورت زشت تر دیگر گون ساختن.
- بسیار غلط نوشتن.
صفت
[ویرایش]- کسی که بصورت زشت تر در آمده، ممسوخ.
- تعلق روح انسانی است، بعد مفارقت از بدن خود، بهبدن حیوانی تماسخ.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین