پرش به محتوا

مشنگ

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه شناسی

[ویرایش]
  • پهلوی

آواشناسی

[ویرایش]
  • [مَش/اَنگ]

صفت

[ویرایش]
  1. ابله، دیوانه، خُل اسکل
    جوانک مشنگ می‌آید طرف آنها.
  2. عامیانه کسی که عقل درست و کامل نداشته باشد؛ ساده‌لوح و زودباور، کسی که دیگران را مانند خود ساده می‌پندارد؛ و هرچه به وی می‌گویند بدون دلیل قبول می‌کند. این واژه از حدود سال ۱۳۸۰ وارد واژگان فارسی شده‌است.
  3. دزد، راهزن

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]