پرش به محتوا

معجم

از ویکی‌واژه

(مُ عَ جَّ)

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

(اِمف.)

  1. کلمه‌ای عربی که با تغییر و تصرفی در زبانی دیگر به کار رفته.
  2. به فارسی درآورده، به پارسی گردانیده.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

(مُ جَ)

ریشه‌شناسی

[ویرایش]

(اِمف.)

  1. حرف نقطه دار.
  2. کتاب لغت.
  3. رفع اتهام شده.
  4. مرتب به ترتیب حروف تهجی.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین