معد

از ویکی‌واژه

(مُ عَ دّ)

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

(اِمف.)

  1. آماده، مهیا.
  2. مرتب شده.
  3. حساب شده، شمرده شده.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(مُ عِ دّ)

  1. آماده کننده، مهیا - کننده.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

عربی[ویرایش]

(اِ