پرش به محتوا

مغازله

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /مَغازِله/

مصدر فعل لازم

[ویرایش]

مغازله (قدیم)

  1. عشق بازی، عشق بازی کردن، معاشقه کردن. گفتگوی عاشقانه. مغازلة
    روزها در آنجا بسر می‌بردند و اغذیه لذیذ. شراب‌های گوارا، و حشیش می‌کشیدند و با زنان زیبا و دلربا مغازله می‌کردند. «خداوند الموت»

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین