مغزی
(مَ زا)
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
اسم[ویرایش]
- جنگ، حرب.
- موضع غزو، میدان جنگ ؛
جمع[ویرایش]
- مغازی.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(~.) (ص نسب.)
- منسوب به مغز.
- پارچهای که از زیر دور یقه و سردست و سر آستین از رنگ دیگر د
ریشهشناسی[ویرایش]
- چرمی که در میان لبة دو پاره چرم گذاشته و بدوزند.
- نوعی حلوا که در آن اقسام مغز خوراکی مانند بادام و پسته گذارند.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
برگردانها[ویرایش]
- انگلیسی
- welt