مفترض

از ویکی‌واژه

(مُ تَ رَ)

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

(اِمف.)

  1. فرض کرده شده، واجب گردیده، فریضه کرده شده.

صفت[ویرایش]

  1. واجب، لازم.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین