مقاطعه

(مُ طِ عَ)

فارسی

ریشه‌شناسی

• عربی

1. مقاطعة

مصدر لازم

1. پیمانکاری، به عهده گرفتن انجام کاری پس از تعیین مزد.

منابع

• فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

انگلیسی

jobbery

• contract
• contractual
• contractor
• assumpsit
• undertaking
• undertaker
• subcontractor
• subcontract
• job
• agreement
• timework
• piecework
• mortician
• package deal