ملا
(مَ لَ)
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
اسم[ویرایش]
- گروه مردم.
- اشراف قوم. ؛ ~ عام آشکارا، در حضور مردم. ؛ ~اعلی عالم بالا، جهان فرشتگان.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(مُ لْ لا)
اسم[ویرایش]
- آخوند، باسواد.
- روحانی.
- مکتب دار، معلم. ؛ ~خور (کن.)
- چیزی که مورد سوءاستفادة کسی یا جمعی شود. ؛ ~ نصرالدین شخصیتی داستانی دارای رف تاری خنده دار و اغلب طنزآمیز.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
برگردانها[ویرایش]
- انگلیسی
- lawyer