منقوص
(مَ)
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
(اِمف.)
- کم کرده شده، آن چه در وی نقصان واقع شود.
- در علم عروض: نقص آن است که از «مفاعیلن» معصوب نون بیندازی، «مفاعیل» بماند به ضم لام و «مفاعیل» چون از «مفاعلتن» منشعب باشد، آن را منقوص خوانند.
- کلمهای که آخر آن یاء باشد مانند قاضی و صافی.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین