مهمل
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /مُهمَل/
اسم مفرد
[ویرایش]مهمل
- (سخن، کلام، حرف): بیکاره، بیهوده و بیکار گذاشته شده. کلام بیهوده. جمع: مهملات.
- (ادبی): ویژگی لفظی که به تنهایی معنی ندارد و وقتی با واژه دیگر میآید معنی پیدا میکند؛ مانند میزه در ریزهمیزه.
- (ادبی): ویژگی هر حرفی که نقطه ندارد مانند «ح».
- (حدیث): ویژگی حدیثی که بعضی از روات آن معرفی نشده یا درست شناخته نشدهاند.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن