پرش به محتوا

میز

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

صفت

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]
  1. مهمان.
  2. اسباب مهمانی.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

وسیله‌ای دارای چهار پایه که بر روی آن لوازم تحریر می‌گذارند و چیز می‌نویسند یا ظرف غذا چینند و جز آن. ؛ ~گرد الف - جلسة مذاکره‌ای که در آن هر یک از شرکت کنندگان اجازه دارد در بحث شرکت کند و نظر خود را بیان دارد. ب - (کن.)

  1. مقام، مسند.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  1. بول، شاش.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

اسم

[ویرایش]
  1. میز

آوایش

[ویرایش]

نویسه گردانی

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]

واژه‌های وابسته

[ویرایش]

میزبان، میزگرد

ایتالیایی

اسم

[ویرایش]

tavolo

انگلیسی
table