نظم

از ویکی‌واژه

(نَ)

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

  • فارسی
  • این واژه آریایی است : لغت شناسان واژه نجم به معنای ستاره، عقد ثریا - خوشه پروین را برگرفته از واژه ایرانی ni - gm* نگم نژم نزم ( ن=زیر ژم=آمدن ) همریشه با واژه زمان - ژمان میدانند. خوشه پروین همانند رشته ای از دانه های مروارید است که بدین سبب بدان عقد ثریا ( گردنبند ثریا ) میگویند. این چند ستاره با ترتیب بسیار کنار یکدیگر چیده شده و برای شاعران پارسی گوی الهام بخش معناهایی مانند زیبایی آراستگی باران اشک و بویژه سامان یافتگی و نظم بوده اند. بر این پایه واژگان نجم ( عقد ثریا ) و نظم ( به رشته کشیدن دانه های مروارید ) همریشه هستند همانطور که ابوالقاسم پرتو ( واژه یاب - فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه ) ثریا=پروین را در برابر نظم آورده است. گردون چو کرد نظم ثریا به نام شاه۞من نظم دُرّ چرا نکنم از که کمترم حافظ در حالت دوم واژه نظم یک ریشه فرضی است که از لغت ایرانی ندام←نظام به دست آمده است. واژه عربیزه نظام گویش دیگر واژه ایرانی *ni - dām ندام ( نِ=زیر دام=آفرینش ) به معنای اندرسازمان ساخته شده از لغت دام که همریشه با واژه اندام ( هن=هم دام=آفرینش ) به معنای سازمان organ بسامان است. بدل شدن ندام به نظام همانند بدل شدن ظرف به درف در گویشهای ایرانیست. بدینسان روشن میشود که واژگان عربی ناظم منظوم تنظیم نظیم انتظام منظم منظومه مناظمه که هیچکدام در قرآن نیامده اند جعلی هستند. *پیرس: Irano - Arabica: Contamination and Popular Etymology. Notes on the Persian and Arabic Lexicons by D. D. Y. Shapira

مصدر متعدی[ویرایش]

  1. آراستن، ترتیب دادن.
  2. به رشته کشیدن مروارید.

اسم[ویرایش]

  1. کلام موزون و با قافیه.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها[ویرایش]

ایتالیایی

اسم[ویرایش]

ordine

اسم[ویرایش]

disposizione

انگلیسی
verse