نفهم
ظاهر
(نَ فَ)
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]صفت
[ویرایش]- بی شعور، بی خرد.
مثال: کسی که می داند شما اصلاً حوصله ی او را ندارید اما باز هم به حرف های مضخرف خود ادامه می دهد یا کسی که در زنگ ریاضی سوال های چرت و پرت می پرسد و وقت کلاس را می گیرد و از بحث درس ریاضی وارد بحث درس دینی می شود .
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
برگردانها
[ویرایش]- انگلیسی
- witless