وجه
(وَ)جه
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]اسم
[ویرایش]- روی، چهره.
- طریقه، جهت.
- پول.
جمع
[ویرایش]- وجوه.
- ذات، شخ
صفت
[ویرایش]- قصد، نیت.
- دلیل، سبب. ؛ ~ ضمان پول (یا مالی)
- که برای ضمانت میسپارند. ؛~ ِ مصالحه آن چه برای برقراری صلح میان دو طرف مورد معامله قرار میگیرد.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
اسم
[ویرایش]خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.وجه (جمع وجهها) (وَجه)
- روی هر چیزی
- در هندسه: به هر رویه ی چند وجهی، وجه می گویند.
برگردانها
[ویرایش]- انگلیسی
- payment
- mood
- mode
- form
- face
- worse
- trust fund
- tend
- subjunctive
- sinking fund
- rental
- recognizance
- participle
- parallelism
- nix
- differentia
- decahedron
- at all
- appellation
- anywise
- abonne
- subscription
- remittance
- remit
- probabilism
- present participle
- payee
- fund
- disjunct
- best
- bearer
- analogical
- whipping boy
- vying
- paronymous
- behold
- tying
- toponymy
- distinguish
- logotype
- etymologize
- bond
- blank endorsement