ویل
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- دهششده به فارسی: ول
آوایش
[ویرایش]- /ویل/
صفت نسبی بهاری
[ویرایش]ویل
- ویل مترادف با ولگرد فارسی به کسی اطلاق میگردد که فاقد هرگونه کار و کسب است و از دید عوام فقط چرخیدن و پرسهزدن را بلد است.
شبهجمله
[ویرایش]- بزبان عربی به معنی نک ویک.
واژههای مشتق شده
[ویرایش]- ویلا، ویلان، ویلیام، ویلهلم، ویلدورانت
| ترجمه | ||||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
| ||||||||
منابع
[ویرایش]- فرهنگ شمس/ فرهنگ لغت معین