نتایج جستجو

(پُ. زِ) تیرة پشت، ستون فقرات. گوشتی که بر دو طرف ستون فقرات جای دارد، راسته. فرهنگ لغت معین...

(~ فَ قَ) عربی ستون مهره‌ها، تیرة پشت. ستونی مرکب از ۳۳ قطعه استخوان به نام مهره یا فقره که به طور عمودی بر روی هم در پشت انسان قرار دارند. فرهنگ لغت معین...

فلج نخاعی spinal (not comparable) خاری مربوط به ستون فقرات...

(فَ) عربی جِ فقاره ؛ مهره‌های پشت، مهره‌های ستون فقرات. فرهنگ لغت معین...

(~. پُ) ستون فقرات، ۳۳ مهره که از زیر گردن تا کمر قرار دارد. فرهنگ لغت معین...

تشریحی] ناحیه‌ای از جمجمه تا لگن که از مهره‌ها تشکیل شده است متـ . ستون فقرات. «ستون مهره‌ها» هم‌ارزِ «vertebral column, spinal column»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

(نَ مِ) یکی از سه پرده‌ای است که مراکز عصبی واقع در جمجمه و مجرای ستون فقرات را مانند غلافی پوشانده‌ فرهنگ لغت معین...

(نُ) عربی مادة نرم و سفیدرنگی که به صورت رشته‌ای درون ستون فقرات جای دارد. فرهنگ لغت معین انگلیسی spinal cord medullary medullar encephalomyelitis cerebrospinal...

قُوْزُوْک :(ghowzowk) در گویش گنابادی یعنی قوز کمر ، کج شدن یا کج بودن مهره های ستون فقرات ، کنایه از کسی که دیر کار راحت و آسانی را انجام میدهد....

(فِ قْ رَ) عربی فقرة مهرة پشت، هر یک از مهره‌های ستون فقرات. فرهنگ لغت معین انگلیسی vertebrate vertebral vertebra piece pericope paragraph item episode...

(لِ) فرانسوی راسته، گوشت دو طرف ستون فقرات گاو و گوسفند که برای کباب کردن مناسب تر فرهنگ لغت معین (فِ لَ) عربی فیلة پست، فرو م ایه. کم عقل. فرهنگ لغت معین...

تبخال. مرضی که بیشتر در بین کودکان شایع است، از علائم آن تب شدید، دردِ ستون فقرات و تاول‌های روی پوست. آبله افرنگ: سیفلیس. فرهنگ لغت معین فرهنگ بزرگ سخن...

حوزه: [ارتاپزشکی] هرنوع بیماری تخریبی مهره‌های ستون فقرات. «مُهراک» هم‌ارزِ «spondylosis»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر یازدهم،...

جنبان چو دریای نیل «فردوسی» نام هر یک از استخوان‌های کوچکی که در تشکیل ستون فقرات جانداران شرکت دارند. مهره مار، پیچ و مهره ترجمه‌ها فرهنگ لغت معین/ شاهنامه...

حوزه: [ارتاپزشکی] گچی برای کجی S مانند ستون فقرات. «گچ ریسر» هم‌ارزِ «Risser’s cast»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر نهم، فرهنگ...

صِنف، رده. محله، ناحیه. (عامیانه) گوشتی که به‌طور مستقیم و در دو جانب ستون فقرات حیوان قرار دارد. یکی از مدارج تقسیم‌بندی گیاهان یا جانوران. فرهنگ فارسی...

فارسی /مُهره/مار/ مهره‌مار (عامیانه): استخوانی ویژه و نایاب از ستون فقرات مار که اگر کسی داشته باشد، از همه حوادث و بلایا محفوظ می‌ماند. دو مهره کوچک که...

حوزه: [ارتاپزشکی] بیماری ستون فقرات در نوجوانان. «مهره‌مفصل‌آسیب نوجوانی» هم‌ارزِ «juvenile spondyloarthropathy»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...

حوزه: [ارتاپزشکی] گچی که از نوک سینه تا لگن یا پایین‌تر گرفته ‌شود تا ستون فقرات بی‌حرکت بماند. «گچ تنه» هم‌ارزِ «body cast»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر...

حوزه: [علوم و فنّاوری غذا] بخشی از لاشۀ دام که در دو طرف ستون فقرات پیش‌تر از بالاران قرار دارد. «راسته ۲» هم‌ارزِ «sirloin»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر...