نتایج جستجو
صفحهٔ «برعکس کردن» را در این ویکی بسازید! الگوهای پیشساختهٔ سرواژه ممکن است در ورود لغتها به شما کمک کنند:
فارسی: |
- عربی /بَر/عَکس/ برعکس برخلاف، به عکس آن چه گفته شد. –––– ترجمهها فرهنگ لغت معین...۷۴۷ بایت (۱۵ واژه) - ۱۰ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۲۴
- برعکس- مخالف...۱۳۶ بایت (۲ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۰۶
- وَرْکِلَّ :(warkella) در گویش گنابادی یعنی برعکس کردن ، ساقط کردن ، سرنگون کردن ، برانداختن قدرت یا گرفتن جان...۲۳۲ بایت (۱۷ واژه) - ۱۶ اکتبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۰:۰۰
- (بَ کِ) شاید. به علاوه. باشد که. برخلاف، برعکس. فرهنگ لغت معین انگلیسی yea rather haply...۲۸۱ بایت (۱۶ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۴۲
- لیدا (جمع لیداها) برعکس کلمه یلدا به معنی شب آخر تابستان یا شب اول پاییز است....۱۵۳ بایت (۱۶ واژه) - ۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۱، ساعت ۱۷:۰۱
- (بِ لْ عَ) عربی برعکس، به عکس. فرهنگ لغت معین انگلیسی counter invert commute...۲۸۸ بایت (۱۴ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۲:۰۱
- (فِ دِ) انگلیسی وسیلهای که دادهها را از روی دیسکت به حافظة کامپیوتر یا برعکس انتقال میدهد. فرهنگ لغت معین...۳۲۶ بایت (۲۰ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۳۴
- تِ) عربی فهمیدن، درک کردن. اعتراض کردن، خرده گرفتن. آوردن بیتی که مصراع اول مدح و مصراع دوم ذم باشد یا برعکس. تصحیح کردن. جبران کردن. فرهنگ لغت معین...۴۱۲ بایت (۳۰ واژه) - ۸ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۴۴
- اشتباه ، کج راه رفتن ، عدم تعادل ، برعکس عمل کردن چپروک شدن : غش کردن ، بی حال شدن ، شکست و عدم موفقیت در کاری چپروک نگاه کردن : بد نگاه کردن ، مظنون بودن...۳۸۵ بایت (۳۷ واژه) - ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۲۴
- (مُ یِ) (اِ برخلاف، برعکس. فرهنگ لغت معین انگلیسی variant sinistral offbeat discordant disagreeable contradictory anomalous alien adverse abhorrent subcontrary...۵۰۱ بایت (۳۲ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۲۵
- بهاری /تَرسَه/ ترسه وارونه، واژگون، برعکس، ناصحیح. ترسَه با ساختار جمله مفهوم دقیق پیدا میکند، مثلا وقتی یک تابلو وارونه زده شود جمله با ترسَه ساخته...۷۳۵ بایت (۴۰ واژه) - ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۵۹
- حوزه: [مهندسی مخابرات] جابهجایی کلید از حالت باز به بسته و برعکس. «سوگردانی» همارزِ «switchover»؛ منبع: گروه واژهگزینی، دفتر اول، فرهنگ واژههای مصوب...۳۵۱ بایت (۳۱ واژه) - ۶ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۲۱
- باشد؛ با این فرض که نباید تصور نمود این اصطلاح از ایشان بجا مانده بلکه برعکس صفت یا عنوانی بوده از فرهنگ آذرگشسپی به ایشان داده است. اغوره اوغور بخیر...۱٬۰۱۲ بایت (۶۳ واژه) - ۱۲ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۱:۱۶
- مرد. لَچ :در گویش گنابادی یعنی تر شدن ، خیس لُچَّ :در گویش گنابادی یعنی برعکس کردن ، به دهان گرفتن لَچ چهره، رخ، رخسار. لِچ لب مرز، کران. فرهنگ لغت معین...۱٬۰۲۱ بایت (۵۳ واژه) - ۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۴۹
- (مَ) عربی (اِمف.) نگون سار، سرنگون، برعکس، وارونه. فرهنگ لغت معین معکوس (جمع معکوسها) وارونه. وارون. انگلیسی upside down set back reverse reciprocal...۶۲۹ بایت (۴۲ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۲۴
- (غَ) عربی کلفت، ستبر. خشن، درشت. ناگوار، دیره تیره. پرمایه، برعکس رقی فرهنگ لغت معین ایتالیایی denso انگلیسی thick slab massy heavy fulsome dense caliginous...۷۲۴ بایت (۴۳ واژه) - ۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۰۶
- (ن) واژگونه، سرنگون.13 برعکس، ضد. فرهنگ لغت معین انگلیسی upside down topsy turvy reverse resupinate opposite inverted inverse head over heels converse...۶۸۸ بایت (۴۶ واژه) - ۱۹ آوریل ۲۰۱۹، ساعت ۲۰:۰۱
- حوزه: [پیوند] پیوندینهای که، برعکس پیوندینۀ پایدار، کاملاً از بستر جدا شده است. «پیوندینۀ آزاد» همارزِ «free graft»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر...۳۸۷ بایت (۴۵ واژه) - ۵ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۱:۵۳
- [حملونقل دریایی] شناوری برای بردن و آوردن راهنمایان از بندر به کشتی و برعکس. «راهنمابَر» همارزِ «pilot boat»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر حسن حبیبی،...۳۸۵ بایت (۴۵ واژه) - ۶ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۰۴:۰۲
- در آن فرد غذایی را که پیشتر از آن تنفر داشته است بسیار دوست میدارد یا برعکس. «غذافرینگی» همارزِ «food jag»؛ منبع: گروه واژهگزینی و زیر نظر غلامعلی...۴۱۵ بایت (۵۳ واژه) - ۶ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۳:۰۵