نتایج جستجو

فارسی:

  • رَ) از فارسی میانه. مقایسه شود با فارسی میانه مانوی gračag «پیوندگاه، بند، مفصل»، فارسی معرب جرز. گچ (!) ملات آهک طبق خوانش ورنر زوندرمان، ایرانشناس...
    ۴۲۲ بایت (۲۶ واژه) - ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۴۶
  • مفصل متحرک، بند جنبان یا جنبنده abarticulation (جمع abarticulation‌ها) #...
    ۳۱۴ بایت (۱۰ واژه) - ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۱۱
  • حوزه: [ارتاپزشکی] بیرون کشیدن مایع داخل مفصل با استفاده از سوزن متـ . بند‌آهنج. «بزل ‌مفصل» هم‌ارزِ «arthrocentesis»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی...
    ۳۸۷ بایت (۴۴ واژه) - ‏۴ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۲۰
  • (~.) جای به هم پیوستن دو استخوان. مفصل، بند. فرهنگ لغت معین انگلیسی linkup junction joint commissure umbilicus hilum p n junction commisural...
    ۳۷۴ بایت (۲۲ واژه) - ‏۹ نوامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۸:۱۱
  • حوزه: [ارتاپزشکی] برافروختگی (inflammation) مفصل که با ورم و درد و محدودیت حرکت همراه است متـ . بند‌آماس. «مفصل‌آماس» هم‌ارزِ «arthritis»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...
    ۴۱۷ بایت (۴۷ واژه) - ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۶، ساعت ۲۰:۴۰
  • (مُ) بند دست یا پا، مفصل. فرهنگ لغت معین مچ [مُچ] ترجمه‌ها انگلیسی wrist wristlet tarsal talus puttee legging leggin shacklebone fetlock carpale carpal...
    ۹۲۶ بایت (۲۸ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۴۸
  • فارسی /آرِنج/ آرنج (جانوری): مفصل بین استخوان‌های ساعد و بازو. مرفق. (ورزش): در کُشتی، فنی که در آن کشتی‌گیر آرنج حریف را به زیر بغل میگیرد و سنگینی بدن...
    ۱ کیلوبایت (۵۴ واژه) - ‏۱۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۲۳
  • بند مفصل عضو زانو لولا قفل...
    ۲۲۱ بایت (یک واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۳۹
  • زنجیر و ریسمانی که بر پای و دست اسیران بندند. گره. محل به هم پیوستن دو چیز. مفصل. هر یک از فصول و فقرات نامه‌ها، قوانین و لوایح. سدی که در پیش آب بندند. حبس...
    ۲ کیلوبایت (۱۸۰ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۵۲
  • صَّ) عربی (اِمف.) از هم جدا شده. با شرح و بسط. فرهنگ لغت معین (مَ صَ) عربی بند، محل اتصال دو استخوان. مفاصل. فرهنگ لغت معین انگلیسی voluminous spacious...
    ۱ کیلوبایت (۸۳ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۴۲