نتایج جستجو

عربی /نور/----/نور (جمع انوار) نور (فیزیک): ترکیبی از دو میدان مرتعش الکتریکی و مغناطیسی عمود بر یکدیگر که به سبب وجود آن می‌توان اشیاء را دید؛ روشنایی،...

بیراه - اش - نور جابجایی ظاهری محل نپاهیده‌‌ی ستاره در نتیجه‌ی تلفیق سرعت کرانمند نور ستاره با حرکت نسبی زمین در فضا. ← بیراهش سالیانه، بیراهش روزانه /بیراهِشِ...

لولویی [نور/آ/داد] نور آداد از پیشوایان نواحی زاموآ در آغاز هزاره اول پیش از میلاد. نورآداد از اصطلاحاتی است که به اشکال مختلف در زبان و لهجه‌های ایرانی...

جابه‏جایی ظاهری مکان ستاره به علت متناهی بودن سرعت نور و نیز به علت ‏حرکت مداری زمین در فاصلۀ رسیدن نور به ناظر. «اَبیراهی نور» هم‌ارزِ «aberration of light»؛...

حوزه: [فیزیک]‏ نوعی نور نامرئی مثل تابش فرابنفش که در برخورد با مواد فلوئورخشنده (fluorescent) باعث گسیل نور مرئی می‌شود. «نور سیاه» هم‌ارزِ «black light»؛...

light (جمع lights یا -) نور...

و آشکارسازها] نور پخشیده و ضعیفی که در منطقه‌البروج دیده می‌شود و ناشی از بازتاب نور خورشید از غبارهای موجود در منظومۀ شمسی است. «نور منطقه‌البروجی»...

حوزه: [نجوم‌ رصدی و آشکارسازها] نور حاصل از ذرات باردار در جوّ هنگامی که سرعت آنها از سرعت نور در جوّ بیشتر باشد. «نور چرنکف جوّی» هم‌ارزِ «atmospheric...

حوزه: [فیزیک]‏ نور قطبیده‌ای که بُردار الکتریکی آن فقط در یک راستا نوسان می‌کند متـ . نور قطبیدۀ خطی linear-polarized light. «نور قطبیدۀ تخت» هم‌ارزِ «plane-polarized...

حوزه: [فیزیک]‏ بخشی از طیف نور مرئی که فاقد طولِ‌موج فروسرخ است. «نور سرد» هم‌ارزِ «cold light»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر غلامعلی حدادعادل، دفتر...

حوزه: [سینما و تلویزیون] نور فراگیری که صحنه را تا حدی روشن می‏کند و منبع آن دیده نمی‏شود. «نور محیط» هم‌ارزِ «ambient light»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و...

حوزه: [سینما و تلویزیون] منبع اصلی نور صحنه که بر موضوع می‏تابد و شکل و بافت آن را مشخص می‏کند. «نور اصلی» هم‌ارزِ «key light»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

[فیزیک]‏ مجموعه‌نقاطی از پیوستار فضا ـ زمان که نور گسیل‏شده از نقطۀ صفر این‏ پیوستار از آنها می‌گذرد. «مخروط نور» هم‌ارزِ «light cone»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

نیستند و ممکن است طول‌موج‌های متفاوت داشته باشند، مانند نور گسیل‌شده از لامپ‌های روشنایی. «نور ناهمدوس» هم‌ارزِ «incoherent light»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

حوزه: [سینما و تلویزیون] نوری که سایه‏های به‌وجودآمده براثر نور اصلی را تا حدی محو می‏کند. «نور سایه‏کاه» هم‌ارزِ «fill light, fill-in light, filler, filler...

نتیجۀ حرکت رصدکننده یا ناظر در جهت عمود بر مسیر نور دریافتی از ستاره و محدود بودن سرعت نور. «اَبیراهی نور ستاره» هم‌ارزِ «aberration of star light»؛ منبع:...

آن بتوان برای در امان ماندن چشم راننده در برابر نور چراغ جلوی خودروهای روبه‌رو استفاده کرد. «حائل نور» هم‌ارزِ «glare screen»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و...

زیاد نور دادن...

حوزه: [فیزیک]‏ علمی که برهم‌کنش بین امواج صوتی و نور را در جامدات بررسی می‌کند. «نورـ‌ صوت‏شناسی» هم‌ارزِ «acoustooptics»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر...

انگلیسی aberration نابهنجاری، بیراهی، انحراف، کجروی، ضلالت، گمراهی اخترشناسی: بیراهش نور ---- فرانسوی aberration اخترشناسی: بیراهش نور...