نتایج جستجو

ـر- + ـدن [ـِرْدَنْ] برای ساختن مصدر باعثی، به پایان بن مضارع گذرا می‌چسبد: خرابردن پوشردن برردن...

محاصره ردن...

تیک زدن لاس ردن ترجمه‌ها...

(~. گُ تَ) خداحافظی ک ردن. فرهنگ لغت معین...

(~. نِ گَ. تَ) دوری ک ردن، احتراز کردن. فرهنگ لغت معین...

(مَ س یا سَ) عربی جای قربانی ک ردن. راه و روش عبادت. مناسک. فرهنگ لغت معین...

سان + ـردن [سانِرْدَنْ] دسته‌بندی برمبنای نوع؛ قسمیدن چیزهایی برمبنای شباهتشان/نوعشان: در زبان‌های برنامه‌نویسی، درواقع بوسیله‌ی سیستم نوع مقدارها و ارزاک‌ها...

گون + ـردن [گونِرْدَنْ] دسته‌بندی برمبنای نوع؛ قسمیدن چیزهایی برمبنای نوعشان: در زبان‌های برنامه‌نویسی، درواقع بوسیله‌ی سیستم نوع مقدارها و ارزاک‌ها گونرده...

خراب + ـردن مصدر باعثی خرابیدن؛ باعث خرابی شدن: هوای گرم همه‌ی گوشت‌ها را خرابرد. (هوای گرم باعث شد همه‌ی گوشت‌ها خراب شوند.) جنگ خانه‌ها را می‌خرابرد...

نوع + ـردن [نوعِرْدَنْ] دسته‌بندی برمبنای نوع؛ قسمیدن چیزهایی برمبنای نوعشان: خانم همسایه‌امان ظرف‌هایش را در کابینت‌هایش نوعرده است. در زبان‌های برنامه‌نویسی،...

کالا و ماندن روی دست صاحبش. کسی را به کاری صعب برانگیختن، تیر کردن. محو ک ردن. دمیدن در سازهای بادی و به صدا درآوردن آن‌ها. فرهنگ لغت معین ایتالیایی gonfiare...

(قَ) عربل عذاب کردن، تنبیه ک ردن. (اِم ظلم و زور. توانایی، چیرگی. فرهنگ لغت معین و تهر (~ُ تَ) (عا.) قهر توأم با خشم و اعتراض. فرهنگ لغت معین و تند (قَ...

(رُ) عربی بن آستین و تریز. ادان. فرهنگ لغت معین انگلیسی sheaf sermonize hasten dampen belt staging keek...

مجهول انگیزی: بن مصدر + ـشاندن؛ مانند، اجرایشاندن. مصدر باعثی: بن مصدر + ـردن؛ مانند، خرابردن. مصدر باعثی مجهول: بن مصدر + ـرشتن؛ مانند، خرابرشتن. مصدر...