نتایج جستجو

فارسی:

  • نخ تابیده. در ترکیب به معنی «ریسنده» آید: پشم ریس، نخ ریس. فرهنگ لغت معین (رِ) ریش: شوربای غلیظی که بر بای شله پلو و کشک و امثال آن ریزند. فرهنگ لغت معین...
    ۵۱۳ بایت (۳۷ واژه) - ‏۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۴۹
  • تِ) تافته تابیده شده. ریسمان. تار، نخ. فرقه، سلسله. ؛ ~ها را پنبه کردن کنایه از: نتیجه و حاصل کاری را از میان بردن. هر چیز ریسیده و تابیده و طناب‌مانند...
    ۲ کیلوبایت (۵۵ واژه) - ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۵۱
  • شب اول زمستان براساس تقویم گبری - آسوری ترکی فرهنگ لغت معین (چِ لِّ) نخ تابیده. فرهنگ لغت معین (~.) چهل روز بعد از زایمان. چهل روزی که درویشان در گوشه‌ای...
    ۲ کیلوبایت (۱۷۳ واژه) - ‏۱۳ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۵۸