نتایج جستجو
صفحهٔ «نخ تابيده» را در این ویکی بسازید! الگوهای پیشساختهٔ سرواژه ممکن است در ورود لغتها به شما کمک کنند:
فارسی: |
- نخ تابیده. در ترکیب به معنی «ریسنده» آید: پشم ریس، نخ ریس. فرهنگ لغت معین (رِ) ریش: شوربای غلیظی که بر بای شله پلو و کشک و امثال آن ریزند. فرهنگ لغت معین...۵۱۳ بایت (۳۷ واژه) - ۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۲۰:۴۹
- تِ) تافته تابیده شده. ریسمان. تار، نخ. فرقه، سلسله. ؛ ~ها را پنبه کردن کنایه از: نتیجه و حاصل کاری را از میان بردن. هر چیز ریسیده و تابیده و طنابمانند...۲ کیلوبایت (۵۵ واژه) - ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۵۱
- شب اول زمستان براساس تقویم گبری - آسوری ترکی فرهنگ لغت معین (چِ لِّ) نخ تابیده. فرهنگ لغت معین (~.) چهل روز بعد از زایمان. چهل روزی که درویشان در گوشهای...۲ کیلوبایت (۱۷۳ واژه) - ۱۳ دسامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۵۸