رشته
ظاهر
فارسی
[ویرایش](رِ تِ)
صفت مفعولی
[ویرایش]- تافته تابیده شده.
اسم
[ویرایش]- ریسمان.
- تار، نخ.
- فرقه، سلسله. ؛ ~ها را پنبه کردن کنایه از: نتیجه و حاصل کاری را از میان بردن.
- هر چیز ریسیده و تابیده و طنابمانند یا نوارمانند نیز میتواند رشته باشد.
- امور یا اشیای بههمپیوسته یا پیاپی.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- انوری، حسن: فرهنگ روز سخن، تهران: سخن، ۱۳۸۳. ص۶۰۰.