نتایج جستجو

عربی ایستادن، درنگ کردن. تخصیص دادن ملک یا مالی برای مصرف کردن در اموری که وقف کننده تعیین کرده‌ درنگ کردن در بین کلام و دوباره شروع کردن آن. فرهنگ لغت معین...

devote (سوم شخص مفرد حال ساده devot، حال استمراری es، گذشته ساده و گذشته استمراری devoted) [dɪ'vəʊt] وقف کردن، اختصاص دادن، فدا کردن...

(ق) (اِ باخبر، آگاه. مسبوق، مستحضر، مطلع، وارد، بانی، وقف کننده انگلیسی benefactor omniscient...

(اَ یا اُ) جِ وقف ؛ املاک و اموالی که برای کار خوب اختصاص د هندی فرهنگ لغت معین...

قَیُمْ :(ghayom) در گویش گنابادی یعنی مخفی ، پنهان ، مَستور عربی قَ یْ یِ راست، معتدل. متولی وقف. آن که عهده دار سرپرستی کودکی یتیم دلاک، کیسه کش. فرهنگ لغت معین...

(کَ کَ سَ یا س) عربی کسکسة سخت کوفتن. الحاق کاف تأنیث به سین به هنگام وقف مانند «بکس» و «اکرمتکس» بجای «بک» و «اکرمتک» (و آن لغت تمیم آوازی که از تلفظ...

(مُ) عربی (اِمف.) بازداشته شده. ملکی که در راه خدا وقف شده. تعطیل شده. معل فرهنگ لغت معین انگلیسی suppressed sacred suppressive suppression suppress subvert...

(اِ) عربی عوض و بدل کردن. قرار دادن حرفی به جای حرفی دیگر برای دفع ثقل و سنگینی. یکی از اقسام نه گانة وقف مستعمل چون تبدیل تاء به هاء در رحمت و رحمه....

حوزه: [زبان‏شناسی] به‌ کار بردن نشانه‌های قراردادی برای نشان دادن وقف و مکث و تغییر لحن در جمله. «نقطه‌گذاری ۲» هم‌ارزِ «punctuation ۲»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

ابتدا این سه نوجوان نسبت به احداث این قریه اقدام نمودند و دوتا از برادرها سهم آب خود را وقف آستان قدس رضوی کرد و یک برادر دیگر این کار را انجام نداد....

وی به ویژه تحت تأثیر ایده های آرمانشهرانه چارلز فوریه قرار گرفت و "خود را وقف تبلیغ ایمان جدید خود" کرد. وی شروع به جمع آوری کتابخانه بزرگی از کتابهای...

سخنوری،حق سکوت در حقوق کیفری ایران،خواس سنگ ها،پیوند اعضا از دیدگاه فقه و قانون،وقف از دیدگاه فقه و قانون. تقدیر نامه ها از سوی ارگان ها و سازمان ها و مراکز...